یکی از همین روزا بهونه ی تورو دارم یه عالم نگفتنی هوای خونمو دارم هوای شهر و کوچه مو که عشق از اونجا پا گرفت به انتظار نشستن و دیدن تور دارم هوای تو هنوز هم بسرم هست به عاشق بودن تو خبرم کرد یه روز میام به دیدنت میخوام باهات حرف بزنم میخوام بهت بگم دوستت دارم از ته دل داد بزنم میخوام بگم که زندگیم با بودن تو جون گرفت خیال نکن که بعد تو کسی تو قلبم جا گرفت میخوام بگذری از همه گذشته هام تو این دیار بی کسی فقط تویی موندی برام